فلسفه و نبوت

اشاره

عقل‌ فلسفي‌، عقل‌ مستكفي‌ بالذات‌ بوده‌ و بر اين‌ باور است‌ كه‌ مي‌تواند

 مستقل‌ از هر منبع‌ ديگر، با اتّصال‌ به‌ عقل‌ فعّال‌، به‌ كمال‌ و سعادت‌ دنيوي‌ و

 اخروي‌ نائل‌ شود. بديهي‌ است‌ در چنين‌ تلقي‌اي‌ از عقل‌، ضرورتي‌ براي‌ نبوت‌

 و ارسال‌ رسُل‌ از جانب‌ خداوند باقي‌ نمي‌ماند. اما آيا همه فلاسفه‌ به‌ اين‌

 نتيجه‌ منطقي‌ اعتقاد خود در باب‌ خودكفايي‌ و استقلال‌ عقل‌ تن‌مي‌دهند و به‌

 نفي‌ و انكار نبوت‌ مي‌پردازند؟ البته‌ چنين‌ نيست‌، چرا كه‌ نه‌ محيط‌ ديانت‌ (پس‌

 از ورود فلسفه‌ از يونان‌ به‌ جهان‌ اسلام‌) چنين‌ امري‌ را بر مي‌تابيد و نه‌

 مسلماناني‌ كه‌ براي‌ فلسفه‌ آغوش‌ گشودند، از چنان‌ اعتقاد و علقه

 ضعيف‌ ديني‌ برخوردار بودند كه‌ به‌ انكار نبوت‌ بپردازند؛ اما با اين‌ وجود، در

 تبيين‌ مسأله‌ نبوت‌ توسط‌ فلاسفه‌، نظرگاه‌هاي‌ غريب‌ و شگفت‌آوري‌ وجود

 دارد كه‌ ذيلاً به‌ آن‌ها اشاره‌ خواهيم‌ نمود:


ادامه نوشته

اسلام و سنن اقوام قبل از خودش

دین جهانی، با آداب و سُنن ملّی چه رفتاری دارد؟ آیا آن ها را کنار می نهد و خود به ساختن آداب و رسوم تازه می پردازد یا آن ها را تأیید می کند و در کنار خویش می نشاند و یا از میان آن ها گزینش می کند؟

ادامه نوشته

جواب امام حسین علیه السلام به جوان

عنايت امام حسين علیه السلام به سبب احترام والدين

از يكي از علماي نجف نقل شده كه : يك شب درخواب ديدم در حرم مطهّر امام حسين نشسته‌ام. جواني از در حرم وارد شد و با لبخند و تبسّم به امام حسين سلام‌كرد. در عالم خواب ديدم امام حسين هم با تبسّم به او جواب داد! از خواب بيدار شدم و در فكر فرو رفتم .فردا شب كه شب جمعه بود به حرم مطهّر رفتم و در گوشه‌اي ايستادم . ديدم همان جواني كه در خواب ديده بودم آمد كنار ضريح رفت و با تبسّم سلام كرد . تبسّم او را ديدم امّا چون بيدار بودم تبسّم امام حسين را نديدم ! پس از زيارت از حرم بيرون رفت و من دنبالش‌رفتم. سلام كردم و گفتم : مي‌خواهم بدانم چرا با تبسّم و لبخند به امام حسين سلام كردي ؟! سرّش چيست ؟ صورت خوابم را هم برايش گفتم. تأمّلي كرد و با تبسّم گفت : من پدر و مادر پيري دارم. در چند فرسخي كربلا زندگي مي‌كنيم . من عادتم بر اين است كه هر شب جمعه براي زيارت مي‌آيم ويك هفته پدر را سوار بر الاغ مي‌آورم ويك هفته مادررا . يك شب جمعه كه نوبت پدرم بود سوارش كردم كه بياورم . مادر نيز التماس كرد كه مرا هم ببر . گفتم : مادر هوا سرد و باراني است. نمي‌توانم دو نفرتان را ببرم ، نوبت شما هفته‌ي بعد است . ديدم سخت منقلب شد و به گريه افتاد و گفت : من كه اميد زنده ماندن تا هفته‌ي بعد ندارم. مرا هم بايد ببري ! گفتم : بسيار خوب . پدر را به چهار پا سوار كردم و مادر را هم به دوش خود گرفتم واين چندفرسخ راه را در هواي باراني تا كربلابه همين كيفيّت طيّ كرديم . وقتي رسيديم روبه حرم رفتم در حالي كه دست پدر به دستم بود و مادر به دوشم . با همين حال وارد حرم شدم. تا وارد شدم امام حسين را كنار ضريح ديدم ؛ سلام كردم . امام كه مرا به اين حال ديدند لبخندي به من زدند و جواب سلامم را دادند. حالا از آن شب به بعد هر شب جمعه كه به زيارت مي آيم ؛ امام را كنار ضريح مي بينم با تبسّم سلام مي كنم امام هم با تبسّم جواب مي دهد!

آئينه باش و جمال پري طلعتان طلب       جاروب كن خانه و آنگاه ميهمان طلب

شاکله علمای حقیقی شیعه

رفسور برلون: مرا در کنار آیت الله میلانی دفن کنید
مرحوم آیت الله سید محمد‌هادی میلانی‌(ره) دچار بیماری معده شدند و پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند و پس از یک عمل سه ساعته و زمانی که ایشان در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می‌گویند را برایش ترجمه کند، مرحوم میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می‌کردند و پس از این مساله پروفسور برلون، گفت؛ کلمه شهادتین را به من بیاموزید؛ زیرا از این لحظه می‌خواهم روی به اسلام بیاورم و پیرو مکتب این روحانی باشم؛ وقتی دلیل این کار را جویا شدند، پروفسور برلون گفت؛ تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می‌دهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانه‌های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می‌کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد که وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند که هم این که قبر این پروفسور مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور 

روشنفکری درباره ضریح امام حسین علیه السلام

 عده ای روشنفکر محترم داریم که تو جریان ساخت و گردش ضریح مطهر امام حسین فکر روشنشون خیلی به کار افتاد.حتما در جریان هستید دیگه  مثل اینکه اینکارا اصراف است و ما غریب زیاد داریم نباید ۳۰ میلیون دلار برای یک ضریح مصرف بشه و از این حرفا ...

حالا من خطاب به این عده عرض میکنم:
ایا میدونستید تو ایران سالی حدود یک میلیارد دلار فقط سیگار دود میشه؟



یااینکه طبق روایت بعضی خبرگزاریهای ایرانی حدود 5 میلیون سفر به تایلند و فیلیپین که معمولا به قصد تفریحات ناسالمه، انجام میشه



و یا مصرف مشروبات الکلی در سال حدود 60 تا 80 میلیون لیتره که برای اون حدود یک میلیارد دلار هزینه میشود

حالا با همه این هزینه های غیر لازم، چه دلیلی داره که هزینه حداکثر 30 میلیون دلاری ضریح، باعث این همه بحث و جدل بشه؟

عزیزان روشنفکر اگه به نقد این مسائل هم بپردازند دیگه روشنفکر محسوب نمیشن ایا؟

ادامه نوشته

به خاطر خدا به طرف درهای بسته برو

یوسف مے دانست تمام ِ در ها بستہ هستند

✔ اما بخاطر خدا

حتے بہ سوے در هاے بستہ دوید
...
و تمام ِ در هاے بستہ برایش باز شد ...

◄ اگر تمام ِ در هاے دنیا هم بہ رویم بستہ شوند

دنبال ِ در هاے بستہ میدوم

₪✩ چون خداے من و یوسف یکے ست .. ✩₪


------------------------------------------------------

+ [ سوره ی فاطر - آیه 2 ]


هر دَر ے را کہ خدا بہ روے مردم بگشاید،

کسے نمےتواند جلو آن را بگیرد؛

و هر دَر ے را ببندد ، کسے غیر از او قادر بہ باز کردن آن نیست؛

حجاب مال عرباست

آهای ! کسی که میگی حجاب و چادر و ... برای عرباست ، چرا ما هم باید داشته باشیم...  اون کروات به اصطلاح با کلاسی رو که زدی کوروش می زده دیگه ،هاااااااان?
یا جد بزرگوارش.... یا نوادگانش آیا ؟

و وقتی بهت میگم کروات مال غربیاست و دلیلی هم نداره کروات زدن ، میگی:" مهم خوش تیپیه      چه    اشکالی داره مال هر کشوری میخواد باشه" 

اونوقت میگی حجاب مال عرباست، هان?
!رگ آریاییت این جور موقع ها به جوش میاد دیگه?

جايگاه عقل در معارف اسلامى

ادامه نوشته

پاک شدن روحی در تایلند

ادامه نوشته

ارتداد و آزادى انديشه

ادامه نوشته

آیا اگر شیطان نبود ما هیچ معصیتی نمی‌کردیم؟

چه ابلیس و چه سایر شیاطین انس و جنّ باشند و چه نباشند، انسان می‌تواند با پیروی و تبعیت از هوای نفس معصیت کند و شیاطین فقط دعوت کننده هستند. اختیار تبعیت از عقل یا نفس و اطاعت از دعوت پروردگار عالم یا دعوت ابلیس و سایر شیاطین، در دست خود انسان است
ادامه نوشته

کاریکاتورهای جالب یک انگلیسی به نفع مسلمانان در نقد معیارهای دوگانه

توجه به اسلام در کاریکاتور انگلیسی

ادامه نوشته

خدایی که  ۱۳ روز در سال میتوان آن را دید

ه گزارش فانتزی هندوها و بوداهای نپالی این دختر بچه را میپرستند ، نام این دختر اکنون کوماری است که به معنای دوشیزه میباشد و خدایی است که باعث خوشبختی است و شیطان را از آدمی دور میکند.

فطرت  فطري بودن دين و خداشناسي

يكي از مباحث انسان شناسي اين است كه آيا چيزي به نام فطرت، در نهاد آدمي وجود دارد يا خير؟ نظريه وجود فطرت، توجه انديشمندان معاصر را بيشتر از گذشتگان به خود جلب كرده است؛ چون پذيرش يا ردّ آن در سرنوشتِ مباحثِ بنيادينِ حوزه دين پژوهي مانند: خاستگاه دين و اخلاق، منشأ دين، تكامل تاريخ و... اثر گذار است.

ادامه نوشته

عقل و دين و رابطه آن دو در قرآن و سنت

عقل و دين و رابطه آن دو در قرآن و سنت

ادامه نوشته

تقويت عقل

روش حاکم کردن عقل بر شهوات

ادامه نوشته