اثبات خدا به روش جالب

- داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟
آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟
- نه من به این اراجیف اعتقادی ندارم؛ من یک کافرم
مگه تا حالا مامانو دیدی؟

- داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟
آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟
- نه من به این اراجیف اعتقادی ندارم؛ من یک کافرم
مگه تا حالا مامانو دیدی؟
آب گوارا و ماء معینی از چشمه جوشان کلام امیر المومنین علی علیه السلام برای تشنگان وادی برهوت دنیا . خدایا ترا به اندازه علمت شکر که ما را با امیر المومنین و اهل بیتش علیهم السلام آشنا کردی
بنده که نباشی؛
متکبر می شوی؛
حتی در سجده های طولانی ...

سپس اراده خداوند را خواستارم: “کن” اراده خداوند دو گونه است: تکوینی(مربوط به خلق و عالم هستی) تشریعی(مربوط به قوانین) ما در این دعا، اراده از نوع اول را ـ که حتمیت دارد و تخلف از آن معنا ندارد ـ را خواستاریم.
در ادامه دعا لفظ “ولی” را برای امام عصر(ع) به کار میگیریم. ولی خدا، یعنی کسی که قرین خداست و بین او و خدا مانع و فاصله نیست. بر این اساس او برترین مخلوق خداوند است و از او کسی به خدا نزدیک تر نیست. در معنای ولی، سرپرستی نیز نهفته است. پس او از طرف خدا سرپرست امور عالم هستی است و تصرف در امور میکند. این بالاترین مقامی است که یک مخلوق میتواند داشته باشد و لذا اطاعت مطلق از او واجب است. ” أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ”(نساء/۵۹) آنگاه ولی را معرفی میکنیم: “الحجة بن الحسن” هر کس باید امام و رهبر و راهبر خود را بشناسد. بداند هادی او چه کسی است. پیامبر فرموده است: “من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة”؛”کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است”. باید انسان بداند رهرو چه کسی است و به پیروی از او به کجا میرود. ما در این فراز، امام خود را معرفی میکنیم و او همان امام مهدی(ع) فرزند امام حسن عسکری(ع) است.
تشرف آیه الله مرعشی به محضر امام زمان عج الله تعالی فرجه

سوزش شلاقی که بیدارم کند؛
بهتر از نوازش دستی ست که خوابم کند ...!

در زندگی نه گُل باش که اسیر خاک شوی؛
نه باران باش که بر خاک بیفتی؛
خاک باش؛
که گل از تو بروید و باران بر تو ببارد ...
![]()
مهدیم من که مرا گرمی بازاری نیست
بهتراز یوسفم و هیچ خریداری نیست
همه گویند که در حسرت دیدار من اند
نیک در گفته ی این طایفه کرداری نیست
ای که دائم به دعایی که ببینی رخ من
تا که قابل نشوی باتو مرا کاری نیست