ولايت : واژه اي عربي است كه از كلمه وَلي بر وزن فَلس گرفته شده است وَلي يعني آمدن و قرار گرفتن  چيزي در پي چيز ديگر بدون آنكه فاصله اي بين آندو باشد كه لازمه  چنين توالي و ترتبي  ، قرب و نزديكي آن دو به يكديگر است . موالات هم از همين باب است . از اينرو واژه ولايت با شكلهاي مختلف ( به فتح  و كسر ) در معاني مختلفي به كار رفته است مانند :

1:‌ حب و دوستي

2: نصرت و ياري

3: متابعت و پيروي

4 : سرپرستي 

مفردات راغب آمده است: «وِلایت به معنی نصرت است اما وَلایت به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب‌ اختیاری است

پس (ولایت) همان حکومت و سرپرستی است که در ریشه ی لغوی آن نهفته است.  مقصود از واژه ي ((ولايت)) دربحث ولايت فقيه،آخرين معناي مذكور يعني ((سرپرستي)) است.

فقيه  : فقه در لغت عرب به معنای فهم و درک،و (فقیه) به معنای صاحب فهم و درک است.اما با توجه به امتیاز اساسی که در لغت عرب،بین وزن (فعیل) و (فاعل) وجود دارد که وزن (فاعل) تنها ثبوت آن صفت مثلاً (علم) برای ذات را فهمانده،ولی وزن (فعیل) علاوه بر اثبات صفت برای ذات،دوام و استمرار و به تعبیر بهتر تجربه و تخصص را نیز می فهماند؛لذا (فقیه) به معنای ( متخصص درفقه) خواهد بود،همان گونه که طبیب متخصص در طب،و حکیم متخصص در حکمت است.
و در اصطلاح،(فقیه) به کسی گفته می شود که قوه و نیروی فعلی برای استخراج همه یا اکثر احکام شرعی و قوانین کلّی اسلام را از منابع اولیه ی آن یعنی (کتاب،سنت،اجتماع و عقل) داشته باشد.

با توجه به آن چه در معنای (ولایت) و (فقیه) گفته شد،(ولایت فقیه) هرگز به معنای (حاکمیت اراده ی مطلق فقیه) نیست  ولایت فقیه از مقام فقاهت او برخاسته،وفقاهت،آن را محدود می سازد.در واقع فقاهت اوست که حکومت می کند نه شخص یا اراده ی شخصی او؛لذا معنای صحیح ولایت فقیه،ولایت فقه او است.
پس وقتی که واژه ی (ولایت) در مورد فقیه به کار می رود،مراد همان حکومت و زمامداری امور جامعه است