این برهان با ضمیمه ای از برهان لطف بیان می شود

مقدمتا باید گفت که:

اولا :

هدف از خلقت، کمال انسانی است از طرفی هم انسان بالطبع، مدنی و اجتماعی است و لازمه مدنی و اجتماعی بودن، قانون مند بودن است تا مشکلی پیش نیاید یعنی باید قانونی باشد تا انسان بتواند بر اساس آن قانون، مسیر تکامل خود را طی کند و قانون باید دارای کمال باشد و تنها قانونی که می تواند دارای کمال باشد قانون الهی است چراکه انسان مخلوق همین خالق است و تنها خالق به مصلحت مخلوقش آگاه است پس انسان برای رسیدن به این هدف (کمال انسانی) به این قانون الهی نیاز دارد پس وحی الهی، تنها راه رسیدن به کمال است.

دوما :

بر اساس حکم عقل، انسان از چندین جهت نیاز به پیامبران الهی و اولیاء خداوند دارد چون این قانون کامل الهی را باید کسی به انسان برساند و آن را اجرا کند تاغرض از خلقت انسان حاصل شود و آن کس هم باید خود از سوی خالق باشد که فرض این است که آن پیام آوران الهی و اولیاء خداوند هستند.

جهات نیاز انسان به پیامبران الهی :

1) نشان دادن راه صحیح عقلانی و عاطفی برای رسیدن به سعادت : چون انسان موجودی مرکب از عواطف و غرایز گوناگون و عقل و اندیشه است و دائما با جنگی درونی بین عقل و عاطفه و هوسها مواجه می شود و از آنجا که بر تمام اسرار و حقائق مضرّات و منافع (مصالح ومفاسد) آگاه نیست به خودی خود نمی تواند مسیر سعادت را طی کند بلکه نیاز به کسی دارد که راه صحیح را به او نشان دهد و به عقل و عواطف او جهت دهد تا به سعادت برسد.آن شخص پیام آور و ولی خدا است.

2) جذب انسانها به سوی مسیر کمال :

چون فرض این است که پیام آوران الهی به خاطر داشتن کمالات انسانی بهترین اسوه برای بشرند.

سوما :

شئونات پیام آوران الهی برای پیمودن راه سعادت بشر را می توان اینگونه ذکر کرد:

1. راهنمایی مردم به منافع و مصالح دنیا و آخرت (بدون شک، عقل بشر نمی تواند تمام راههای درست و دارای مصلحت را به انسان نشان دهد. تاریخ گواه بر این مطلب است. علاوه بر این نیازهای انسان به این عالم مادّه منحصر نیست بلکه زندگی بشر، مرحله برزخ و قیامت هم دارد که تشخیص مصالح آن مراحل، فقط از طریق شرع و امام ممکن است)

2. تزکیه و تربیت مردم و تعلیم و تطهیر آنها  

3. آموختن حکمت و معرفت به مردم  

4. آزاد کردن از قید و بندها  

5. روشن کردن مردم و جوامع 

6. زنده کردن انسانها 

7. علاج امراض روحی 

8. تائید نمودن عقل 

9. یادآوری فطریات  

10. اسوه و سرمشق بودن 

11. بیدار کردن خفتگان از خواب غفلت  

12.برقرار کردن عدالت اجتماعی و اصلاح مفاسد اجتماعی 

13. تصرف و ولایت امام 

14. حفظ شریعت 

15. دفع شبهات 

16.رساندن انسانها به کمال و.....

 

برای هدایت بشر و تکامل انسان هیچکدام از این موارد اختصاص به زمان و مکان خاص ندارد و بدون شک بر زمان پس از پیامبران هم نیز صادق است و این موارد از سوی خداوند برای هدایت بشر لازم می باشد و متکلمین آن را با تعبیر « لطف » بیان کرده اند چون خداوند کمال مطلق است و هیچ منعی و هیچ بُخلی در ساحت رحمت او برای افاضه فیض و انجام لطف راه ندارد و از آنطرف چون محلّ (که انسان است) قابلیت دریافت فیض الهی را داراست بدون شک خداوند از افاضه فیض دریغ نمی ورزد ( البته این لزومی که بر خداوند است به معنای تکلیفی و امری نیست بلکه به معنای لازم ملزومیِ شی است).

در نتیجه این لطف (ارسال پیام آوران الهی) بر خداوند لازم و ضروری است.

چهارما :

از آنجا که این شئونات و الطافی که در مورد پیام آوران الهی ذکر شد در مورد امامان هم (بجز مسئله وحی) صدق می کند (چرا که فرض این است که امامان هم در تمام شئونات مانند پیام آوران الهی هستند) پس شئونات امامت همان شئونات نبوت است و معنایش این می شود که امامت، همانند نبوت، لطفی است که به کمک آن، پیمودن اختیاری مسیر سعادت برای انسان ممکن می شود و بدون آن پیمودن این مسیر غیر ممکن و محال است. پس به همان دلیلی که نبوت لطف است، امامت نیز لطف به شمار می رود و همانطور که نبوت لطفی لازم بر خداوند بود امامت هم لطفی ضروری بر خداوند متعال است.

 

اکنون به استدلال می پردازیم.

تقریر و توضیح برهان خلف :

اولا : خداوند متعال کمال مطلق است و هیچ گونه منعی و هیچ بُخلی در ساحت رحمت او برای انجام لطف و افاضه فیض راه ندارد.

 

ثانیا : اگر محلّی قابلیت برای دریافت فیض الهی را داشته باشد بدون شک، خداوند متعال از افاضه دریغ نمی کند، چرا که در این صورت بر خدا افاضه و لطف لازم است و اگر از خداوند این لطف صادر نشود، قبیح است و قبیح هم، از خداوند حکیم صادر نمی شود.

 

نتیجتا: با توجه به اینکه، نیاز انسان به امامت همچون بعثت مهم تر و بالاتر از دیگر نیاز های مادی و روحی اوست چراکه انسان بدون امامت امامان معصوم همانند نبوت نمی تواند راه سعادت را در دنیا و آخرت، طی کند، از این رو لازم و ضروری است که خداوند متعال برای هدایت انسانها همانند پیامبران، امامان معصوم را به عنوان جانشینان خود برای هدایت انسانها بفرستد و گرنه خلاف فرض پیش می آید چون فرض این بود که خداوند، کمال مطلق است و بُخلی ندارد و نیز فرض این بود که انسان نیاز به راهنما دارد که همان امام است همچون نبوت و بعثت پیامبران. از آن طرف هم انسان قابلیت افاضه را دارد.

و اگر این لطف (امامت) از سوی خداوند صادر نشود خلف پیش می آید که از سوی خداوند حکیم قبیح و ناپسند است که یا خلفِ در عدم قابلیت و استعداد محل (انسان) برای افاضه فیض و لطف است و یا خلفِ در عدم کمالِ مطلق بودنِ خداوند است که هر دوی اینها باطل است چراکه فرض این است که هم محل(انسان) قابلیت لطف را داراست و هم اینکه از خداوند، قبیح صادر نمی شود چون کمال مطلق است (یعنی هم مقتضی موجود است و هم مانع مفقود است)

 

پس صدور امامت بر خداوند لازم و ضروری است.

منبع : بدایه المعارف و شرح نموداری بدایه و معارف اسلامی

http://shieh12emam.blogfa.com